بسم الله الرّحمن الرّحيم.
السّلام علی محمّد عبد الله و رسوله و علی آله الطاهرين المعصومين کلّهم اجمعین. و به نستعين
.
اما بعد: در جزوه یک صفحه ای که اخیراً در اینترنت پخش شده ادّعا می شود که «فلسفه وجودی بهائیت منحرف کردن مسلمانان از مسیر اصلی» است و توسط بهائیت «هرچه دین اسلام به آن اعتقاد دارد بی ارزش جلوه داده شده» و طبق اعتقاد بهائیان «با ظهور باب و بهاء شریعت اسلام الغا گرديده و دوره رسالت محمد مصطفی (ص) سپری شده است».
سپس در آن جزوه به چند مورد از تعالیم بهائیان اشاره می شود که همه دالّ بر منسوخ دانستن احکام شریعت انور دین مبین اسلام می باشند. این موارد عبارتند از: ادّعای ميرزا حسين علی بهاء که نماینده مطلق خدا است, نسخ شریعت محمدی, منع دخالت در سیاست و نهی از قیام بر علیه نظام ظلم و جور, وضع تقویم جدید با 19 ماه, تفاوت احکام روزه و نماز و حجّ بهائیان با احکام شرعی دین مبین اسلام (منجمله تغییر قبله و احکام وضوء و منع از نماز دست جمعی), اختلاف احکام زناشوئی بهائیان با شریعت مبین اسلام و لغو احکام نجاست.
از آنجائی که در جزوه نام برده فقط به اختصار سخن رفته و از طرفی ديگر آگاهی مردم ایران و کلّ امّت مسلمین در سر تا سر جهان بر انحراف بهائیان از راه راست و صراط مستقیم لازم و ضروری است, بنا برين در زیر به مواردی دیگر از تعالیم آن فرقه ضالّه اشاره می شود که فی الواقع هر کدام تنها به حقّ خود دلیل کافی شافی بر جدائی آنها از دین شریف اسلام و شریعت مبین محمدی (ص) و تضادّ با روایات معصومان مطهّران (ع) می باشد.
1 – در احکام نماز نه تنها ادای نماز دست جمعی منع گردیده و نماز دیگری به جای نماز اسلام گزارده شده است, بلکه صعود علمای اعلام و پیشنمازان بر منبر نیز حرام گردیده و بنابرین خواندن خطبه ممکن نیست. با این حکم مردم بی سواد از هدایت رهبران رشید و دانا محروم گشته, نهایتاً به گمراهی و ضلالت کشیده می شوند و به «بئس المئوی و بئس المصیر» راجع خواهند شد.
2 – صدور فتوای قتل و تکفیر حرام گشته است. بنابرین اگر کسی ادّعائی بی اساس نماید یا بر علیه نظام اسلامی قیام نماید یا علمای اعلام را مورد طعن و سبّ و لعن قرار دهد و یا در شریعت دین شریف اسلام تصرّفاتی نماید و به بدعت گذاری بپردازد و بدین سبب ایجاد فتنه و فساد نماید, دیگر نمی توان او را به سزای عملش رساند و با صدور فتوی توسّط علمای اعلام و راعیان اغنام به دار البوارش فرستاد. این حکم باعث سستی سلطه روحانیون در حفظ و حمایت امّت مسلمين و تمییز بین حقّ و باطل خواهد گشت.
3 – علاوه بر منع فتوای قتل و تکفیر, بهائیان برگشت از دینشان را مجاز می دانند و مرتدّ را به قتل نمیرسانند. حتّی در بعضی از موارد که شخص مرتدّ به مخالفت و دشمنی شديد پردخته با سستی و بی غیرتانه نسبت به او عمل نموده اند و حدّ اکثر او را «ناقض عهد» ناميده ترک معاشرت با او نموده اند. و حال آنکه چنین رفتاری موجب خلل در افکار عمومی می گردد و اصل و پایه اعتقادات عوامّ کالاغنام را در خطر می اندازد. بنابرین طبق ده ها روایت متواتر از معصومان (ع) و صحابه رسول اکرم (ره) به دلالت «من بّدل دینه فاقتلوه البتّة» جزای مرتدّ قتل است, و همه مذاهب امّت اسلامی در این مورد متّفق الرأی می باشند.
4 – بهائیان مانند بعضی از منافقین و «اصلاح طلبان» می گویند که در شریعت انور اسلام احکامی «خشن» و «وحشی» موجود است و بنابرین با قطع کردن دست دزد و صلیب زدن و بریدن دست و پا و سنگسار کردن و گردن زدن موافق نیستند. به اعتقاد آنها مثلاً اگر دزدی دو بار تنبیه شده ولی باز دزدی نماید کافی است که او را از شهر بیرون کنند و یا علامتی بر روی پیشانی اش بگذارند تا سارق بودنش معلوم گردد. و حال آنکه این مخالف احکام شریعت دین مبین اسلام می باشد که طبق دستورات شارع اقدس بریدن دست هر دزد واجب است و همچنین طبق آيه 33 سوره مبارکه مائده صلیب کشیدن و بریدن دست و پای محاربين با خدا و پيامبر ضروری است تا سبب تنبّه اراذل و اوباش گردد.
5 – بهائیان احکامی مانند شلاق و تعزیر را «شکنجه» و غیر قانونی می نامند و با اشاره به «حقوق بشر» که لفظی بی محتوی و خلاف اسلام است, مانع جلوگیری از فتنه و فساد می شوند تا اشاعه فحشاء نموده امّت عفیف و معصوم مسلمین را از راه راست منحرف کنند.
6 – بهائیان با اعلام صلح و دوستی و معاشرت با همه ملل و مذاهب صرف نظر از دین و ایمان و اعتقاد افراد, حکم قِتال و جهاد را لغو می دانند و تعبیر معنوی از جهاد ارائه می دهند. و حال آنکه ده ها آیه در قرآن کریم نازل شده مانند آيه 191 از سوره بقره «فاقتلوهم حیثما ثقفتموهم» و آيه 39 از سوره الانفال «قاتلوهم حتی لا تکون فتنة و يکون الدين کله لله» و همانطور روایت متواتر از نبی اعظم (ص) «اُمرتُ ان اقاتل الناسَ حتّی یقولوا ان لا اله الاّ الله» دالّ بر آن که دین مبین اسلام باید با قدرت شمشیر و سفک دمّ مشرکان ریختن خون کافران بر سایر مذاهب غالب گردد. البته بسی واضح و مبرهن است که هدف بهائیان از تعبیر معنوی از جهاد و منع از خشونت نسبت به منافقان و قتل عامّ کفّار, کاستن از قدرت امّت اسلام و گرفتن غیرت مسلمین است, لا غير.
7 – حسين علی بهاء می گوید که چیزی نجس نیست و باید با پیروان همه ادیان و مذاهب معاشرت نمود. از این گذشته آن مرد سعی نموده که با تأکید بیش از حدّ بر نظافت و تمیزی و با دستور شستن دست و پا و حمام کردن, توجّه مؤمنین را از اصل مهمّ قرآنی «انّما المشرکون نجس» و از صدها روایت صحیح و متواتر معصومان و رساله های بی شمار علمای اعلام و بزرگان اسلاف در باره نجاست ذاتی کفّارِ سنّی , یهودی و عیسوی و زرتشتی منحرف سازد تا مرز بین پیروان فرقه ناجیه و کفار باغیه برداشته خلل در نظام اسلامی ایجاد کرده نهایتاً منجر به عدم تمییز بین حقّ و باطل و هرج و مرج گردد.
8 – بهاء اجازه داده که پیروان خود با پیروان همه ادیان ازدواج کنند و هر نوع محدودیت در این باره را لغو کرده. ولی در اسلام ازدواج با کفار محدود به موارد خاص است و زن مسلمان هرگز نمی تواند با کافر ازدواج کند. و اين بدين سبب است که مبادا نعوذ بالله دست کافر نجسی دوشيزگان عفيف مسلمين و ناموس پاک مؤمنين را لمس کند.
9 - به همین نحو بچه های بهائی نیز در انتخاب دین و مذهب خود آزادند. در صورتی که طبق روایات متواتر, اسلام دین فطرت است و اگر طفلی از پدر و مادر مسلمان زاده شود اکیداً مسلمان محسوب می شود و اگر در سنّ بلوغ بخواهد تغییر مذهب بدهد و نسبت به این نعمت الهی که مسلمان زاده شده, ناسپاسگزاری به جا آورد, حکم ارتداد وی ثابت می گردد و فرض عين و وظیفه همه مسلمين است که او را به سزای آن عمل شنيعش برسانند.
10 – بهائیان گاهی مدعی می شوند که زن و مرد دارای حقوق مساوی هستند و این با موارد متعدّد شریعت انور دین شریف اسلام در تضادّ است. مسلّماً زنها دارای قدرت بدنی و نیز هوش و عقل کمتری می باشند. در عين حال احساساتی هستند و غریزه جنسیشان به مراتب شدیدتر می باشد و تمایل بیش از حدّ به گناه و فساد دارند. بنابرین طبق آيه شريفه «الرجال قوامون علی النساء» نیاز به قیّم و کفیل دارند و با آزادی بی قید و حدود به فحشا کشیده می شوند. به همین دلیل شارع اقدس حکم حجاب و چادر را نازل فرموده تا جلو گیری از فساد اخلاقی شود و خانم ها عفت و عصمت خود را حفظ نمایند و به ناموس مسلمين محفوظ بماند. ولی بهائیان حکم حجاب را منسوخ می دانند و به خانم ها اجازه شرکت در جلسات عمومی می دهند و حتی با ایشان مشورت هم می کنند !
11 – بهائیان گويا معتقدند که دخترها را باید به مدرسه و دانشگاه فرستاد و حقّ انتخاب همسر نیز با خودشان باشد. حتی به زنها حق رأی و انتخاب در محاقلشان هم می دهند. البته برای هر شخص عاقل و عارفی بسی واضح و مبرهن است که با همين مشارکت زنان در روابط عمومی و اداریِ يک مذهب, تخم فساد و کساد آن کاشته شده است.مسلماً چنین اعتقادی سبب خلل در نظام اجتماعی خواهد شد و زنان را به بی شرمی و بی حیائی تحریک نموده آنها را از اطاعت شوهران و پدران و برادران خود باز میدارد.
12 – در همين منوال است که بهاء سنّ بلوغ دوشيزگان را پانزده سالگی تعیین کرده و مدعی است که قبل از آن نبايد آنها را به نکاح در آورد (و تازه آن هم فقط با اراده خود دختر!) در صورتی که طبق امر شارع مقدّس اسلام و مطابق سنت اسلاف مؤمنين و سيره عقلاء و طبق رفتار «أسوة حسنه» و الگوی کامل مسلمين حضرت محمد مصطفی (ص), سنّ بلوغ دختر نه سالگی می باشد. هدف بهائيان از اين امر بی خردانه و غير انسانی اين است که دختر وقتی به سنّ معينی می رسد اگر زير سلطه شوهر خود قرار نگيرد به عصيان و لجام گسيختگی کشيده می شود و دست از اطاعت پدر خود و خداوند متعال هر دو برداشته مرتکب فسق و فجور خواهد شد. بنابرين ازدواج هرچه زودتر بهترين حفظ و حمايت از برای عصمت و عفّت آنها و ناموس مؤمنين صالحين است.
13– در بهائیت جزای زنا و فحشاء پرداخت مبلغی طلا تعيين شده است و از این گذشته عذاب شخص زانی به خداوند در آخرت محوّل گشته. در صورتی که در کتاب خدا قرآن مجید حدّ زنا به 80 ضربه شلاق در ملاء عامّ تعیین گردیده و در روایات متواتر صحیح طبق رأی متفق همه مذاهب و مکاتب برای زنای محصنه حکم سنگسار وضع شده است.. پس بنابرین جزای زنا باید دنیوی باشد و اگر کسی قرار باشد با پرداخت مبلغی پول بخواهد قریزه جنسی خود ارضاء نماید باید از طریق شرعی یعنی مطعه و صیغه و زواج المِسيَر اقدام نماید تا از این ثواب محروم نگشته مبلغی نیز نصیب راعیان شریعت مبین اسلام شود تا علمای اعلام صرف مساکین و یتیمان و امور مسلمين نمایند و جهت هدایت ملل کافره به دین مبین اسلام مصروف بدارند.
14 – بهاءالله برده داری را ممنوع کرده و حال آنکه در فقه مبارک دین مبین اسلام و در کلام الله مجید بارها و بارها به لزوم و شرایط برده داری برای حفظ نظام و سلطه اسلام تأکید گردیده و صدها حکم شرعی در ارتباط با دیّه و نکاح و معامله و .... تعیین گردیده. پس وظیفه این احکام چه می شود؟ آيا بايد گفت که اين علمای اعلام و خادمين اسلام و خدمت گذاران امت مسلمين و پايه گذاران فرهنگ واقعی ايران نعوذ بالله حرف بی هوده زده اند؟ سبحان الله! ربّ اللهمّ. لا تجمع بيننا و بين هؤلاء الملحدين المشرکين يوم الحشر ابداً.
15 – بهائیان اعمال شنیعه فاسده مفسده را مانند موسیقی و رقص و شعر به زعم خود «هنر برجسته» می نامند و از طریق آن ترویج فسق و فجور می نمایند. دین مبین اسلام این اعمال را منع کرده زیرا نهایتاً منجر به لجام گسیختگی می شود و مانند «نارُ جحیم و ماءٌ حمیم» نوع بشر را از درون خود به عاقبت وخیم و خسران مبین می کشد.
16 – بهائیان پوشیدن لباس ابریشم و مصرف طلا و نقره را بر خلاف شارع اقدس اسلام حلال می دانند.
17 - بهائیان می گویند که باید از حکومت اطاعت کرد و تغییر اجتماعی از طریق تعلیم و تربیت است, نه انقلاب مسلّح و ترور کردن افراد. و مجاز نمی دانند بر علیه حکومت ظالم قیام مسلّحانه کرد. و حال آنکه در دین مبین اسلام قیام بر علیه طاغوت و پادشاهان جور وظیفه هر مسلمان است تا احکام اسلام توسعه يابد و غالب و قاهر گردد. بهايان بی چاره مفلوک گويا دوچار سؤ تفاهمی قرار گرفته اند زيرا اطاعت بی شرط و قید فقط از مقام معظم رهبری و حکومت اسلامی واجب است. و هر نوع مخالفت با آن به هر نحو که باشد به مثابه ضربه به نظم الهی و تضعيف سلطه اسلامی و توهین به اعتقادات مردم می باشد و کسانی را که ایجاد شورش می کنند باید فی الفور اعدام نمود. ولی اين اصل ابداً به دوتلهای ظالم و نظمهای فاسد تعلق نمی گيرد..
18 – بهائیان اعتقاد به وجود امام دوازدهم محمد بن حسن عسکری (عج) که بیش از هزار سال است در غیبت به سر میبرد و با شمشیری برّان ظاهر خواهد شد تا سیلی از خون کافران راه بیاندازد و فرقه ناجیه را بر سایر ملل و مذاهب کافره باغیه ضالهّ پیروز سازد, - نعوذ بالله – خرافات می نامند و مانند سنّی ها می گویند که اصلاً امام یازدهم (ص) پسری نداشته و او را «قائم موهوم» می خوانند.
19 – از همه مهمتر بهاءالله با اعلام این که به زعم خود قدرت از پادشاهان و از روحانیون گرفته و به دست ملت داده خواهد شد, کاملاّ منکر مشروعیت ولایت علمای اعلام بر انام کالاغنام شده و ضربه ای به ارکان نظام الهی که مبنی بر اجتهاد روحانیون و فقها و تقلید عوامّ جهلاء می باشد, وارد ساخته. بنابرین مخالفت هر مسلمان مطیع غیور و مخصوصاً هر روحانی عالم صالح با این فرقه ضالّه مُضله اکیداً واجب می باشد.
والسلام
.
حجّة الاسلام عبدالکریم کوثری, نجف الاشرف