خانم گلدانه علی پور در سال 1918 در یک خانواده ی مسلمان در قریه ی سادات محلّه ی مازندران ( اطراف ساری) متولّد شد. در حدود سال 1940 با جناب فتحعلی علی پور از احبّای کندس بن ازدواج نمود. این خانواده و دوستان به جهت دامداری در آن مناطق سکونت نموده، کم کم تشکیل روستا داده و بالاخره در اوان نقشه ی جهاد کبیر اکبر موفّق به تشکیل محفل مقدّس روحانی کندس بن گردیدند. خانم گلدانه در موقع ازدواج، بهائی نبودند امّا قلبی مملو از عشق و محبّت نسبت به همه ی اهل عالم داشتند و اطفال خود را تشویق به شرکت در کلاس های درس اخلاق می نمودند. فرزندان ایشان همگی ازدواج بهائی نمودند. خانم گلدانه در سال 1979 پس از سال ها ایمان قلبی، ورقه ی تسجیلی را امضا نمودند. در اواسط انقلاب اسلامی که در تمام روستاها و شهرهای ایران، هر یک از احبّا به نوعی دچار بلایا و صدمات بودند، دهکده ی کندس بن نیز در اثر تحریک عدّه ای از اشرار و مفسدین مورد تهاجم اهالی سادات محلّه قرار گرفت. هر صبح و شام آن عزیزان مظلوم مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند؛ حتّی با سیگار قسمتی از بدن نوه ی آن بانوی عزیز را که طفلی یازده ساله بود سوزاندند. حتّی پیرمرد روحانی جناب علی پور را مورد حملات خود قرار دادند. گر بگویم عقل ها بر هم زند ور نویسم بس قلم ها بشکند |
در تابستان 1982 چون اشرار دیدند که آن عزیزان همچنان در سکونت در آن دهکده مصرّند، در یکی از شب های فوق العاده بارانی که رعد و برق هم باعث آن می شد که احبّای روستای مقابل ناظر جانبازی آن عزیزان باشند، به روستای کندس بن هجوم آوردند در حالی که پیش از چهل الی پنجاه نفر بودند. بعد از مضروب ساختن آن عزیزان و شکستن در و پنجره، آنها را مجبور به ترک کندس بن نمودند. احبّا به روستای روشنکده پناه آوردند و هر کدام مأمنی گرفتند. هنوز از این واقعه چند ماهی نگذشته بود که در روز سوم دی ماه 1361 ( بیست و چهارم دسامبر 1982) از همان روستا چند نفر از اشرار به محلّی که جناب علی پور دام هایشان را نگاه می داشتند با طرح نقشه و دسیسه ی قبلی هجوم نمودند. چون گلدانه ی عزیز را تنها و بی پناه دیدند، بنای هتّاکی گذاردند و سعی کردند که ایشان را مجبور به طعن و لعن نمایند. امّا آن عاشق دلداده ی الهی سرمست از باده ی محبّت الله بود و حاضر به لعن و طعن نگردید. نخست آن عزیز را خفه کرده و بعد جسد او را آتش زدند که البتّه توسّط پزشک قانونی شناسایی شد. باری متأسّفانه دادگاه انقلاب اسلامی هم به بهانه ی عدم شاهد حضوری به این جنایت فجیع ترتیب اثر نداد و قاتلین از مجازات گریختند.
تلخیص و اقتباس از نوشته ی عادل شفیع پور.
عندلیب، شماره ی 33، زمستان 1368.
پروازها و یادگارها، صفحه 134، تألیف ماه مهر گلستانه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر