۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

رساله مدنیه و رساله سیاسیه


نوشته : کوروش برادری

         در حین تورق در آثار سیاسی دوران قاجار - به طور دقیق تر، در رسالات سیاسی دوران مشروطیت- جای دو رساله خالی است. در سه اثری که من تا حال در این باره دیده، و ورق زدم، هیچ اثری و نام و نشانی از این دو رساله نیست؛ گویی قرار است این دو رساله از دفتر تاریخ مشروطیت و تاریخ ما خط بخورد. اولین سئوال این است که چرا از این دو رساله نامبرده نمی شود؟ پاسخ این است که این دو رساله به قلم عباس افندی است. و این عباس افندی همان حضرت عبدالبها یعنی پسر بهاالله است. این اولین بار نیست که نام کسانی از تاریخ قلم می خورد و سعی می شود جایگاه آنان را در تاریخ انکار کنند. جالب این است که در همان سه اثر نامبرده نیز در بسیاری از رسالات که نوشته شده است به بابیان و بهائیان حمله شده است و آنان را بانیان مشروطیت نامیده اند. شیخ فضل الله نوری برای نمونه در رساله حرمت مشروطه می نویسد: « عمده این بازی مشروطه از طایفه ضاله شد« (غلامحسین زرگری نژاد، ص. 160، 1374)،. و منظورش هم بابیان و بهائیان بود. یا در رساله تذکره الغافل که هم منسوب به شیخ نوری هست و هم به شیخ دیگری، در این باره می نویسد: « اول کس که در آن مجمع (منظور مجلس) بود، همان فرقه ضاله بودند و جان فشانی آنها از همه زیادتر بود... و درواقع بر اولوالالباب واضح بود که اهل مجلس آلت منفعله این فرق بودند.» (همان جا، ص. 184) آدم به این فکر می افتد پس پاسخ بابیان و بهائیان کجا است؟ تردیدی نیست که در حکومت کنونی رغبتی به این موضوع نیست.  و احتمالا پژوهشگران گرانقدر نیز به این خاطر به ذکر این موضوع نمی پردازند. البته این احتمال هم هست که خود این پژوهشگران نیز تمایل چندانی به این موضوع نداشته باشند و در زمره کسانی باشند که بهائی ستیزی را در سلک انکار جایگاه تاریخی آنان دنبال می کنند. اما این دو رساله درواقع طرح نظری و عملی فراگیر آئین بهائی است برای توسعه ایران. در حقیقت این دو رساله نظام جامع و فراگیر تحولات اصلاحات بنیادین و ساختاری جامعه ایران را مطرح می کند و به ذکر راهبردها و راهکارهای مقتضی می پردازد. جالب است بدانیم که رساله مدنیه در سال 1292 هجری قمری، 1875 میلادی، به رشته تحریر درآمده است. یعنی بیست و پنج سال قبل از اعلان مشروطیت. او این رساله را در سن سی و یک یا سی و دو سالگی خود به درخواست پدر خود نوشته است. در این رساله عباس افندی حتی از ذکر نام خود نیز پرهیز کرده است تا هم نشان دهد که اصل دغدغه وی توسعه ایران است و هم سبب نشود که نام وی مانع از آن گردد که دشمنان با صحنه سازی و هوچیگری، از امکان یک بحث منطقی و فراگیر جلوگیری کنند. البته این رساله قرار بود دو جلد باشد، اما یک جلد آن بیشتر چاپ نشده. (البته تا ان جا که من اطلاع دارم). این رساله در ربیع اولاول سال 1299 هجری قمری، سال 1882 میلادی، به نام »اسرار الغیبیه لاسباب المدنیه« در بمبئی با چاپ سنگی منتشر شد. سه بار دیگر هم تجدید چاپ گشت. رساله سیاسیه نیز در سال 1310 هجری قمری، 1893 میلادی، به رشته تحریر درآمد. و برای نخستین بار در رمضان سنه 1311 هجری قمری،مارس 1894، در بمبئی چاپ شد. این رساله نیز چندبار دیگر تجدید چاپ گشت. هر دو تاریخ این رساله موید آن است که بهائیان در گیرودار انقلاب مشروطه بودند و دغدغه شان تحول دینی و مدنیت جامعه ایران برای گذار به عصر جدید بود. برخی از تاریخنگاران به نام و بی نام ما مهر سکوت بر لب زدند و از این دو رساله نامی نبردند. البته کسانی هم بودند و هستند که درباره باب و بهائیان به طور کلی سخن گفته اند. اما به غیر از بهائیان و محققان بهائی کسی تاکنون به این دو رساله توجه نکرده است.
شاید در فرصت دیگر به جزئیات این دو رساله بپردازم اما فعلا به همین بسنده می کنم. شاید کنجکاوی سبب شود که دوستان دیگری هم زحمت خواندن این دو رساله تاریخی را بر خود هموار کنند.
سه کتاب نامبرده عبارتند از:
1-
رسائل مشروطیت به سعی دکتر علامحسین زرگری نژاد، 1374، تهران
2-
بنیاد فلسفه سیاسی در ایران (عصر مشروطیت) به کوشش موسی نجفی
3-
رسائل سیاسی عصر مشروطیت که دو جلدی است و به کوشش آقای غلامحسین زرگری نژاد است



هیچ نظری موجود نیست: